رنگ خدا
وقتی خورشید طلوع می کند
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, :: 10:16 :: نويسنده : یک دوست

 

ـ مامان! یه سوال بپرسم؟

 

زن کتابچه سفید را بست. آن را روی میز گذاشت : بپرس عزیزم .

 

- مامان خدا زرده ؟!!

 

زن سر جلو برد: چطور؟!

 

- آخه امروز نسرین سر کلاس می گفت خدا زرده !

 

- خوب تو بهش چی گفتی؟

 

- خوب، من بهش گفتم خدا زرد نیست. سفیده !!!

 

مکثی کرد: مامان، خدا سفیده؟ مگه نه؟

 

زن، چشم بست و سعی کرد آنچه دخترش پرسیده بود در ذهن مجسم کند. اما، هجوم رنگ های مختلف به او اجازه نداد...

 

 چشم باز کرد و گفت: نمی دونم دخترم. تو چطور فهمیدی سفیده؟

 

دخترک چشم روی هم گذاشت. دستانش را در هم قلاب کرد و لبخند زنان گفت: آخه هر وقت تو سیاهی به خدا فکر می کنم، یه نقطه سفید پیدا میشه...

 

زن به چشمان بی فروغ  و نابینای دخترک نگاه کرد و دوباره چشم بر هم نهاد و بی اختیار قطره ای اشک از گوشه چشمانش ...

 



نظرات شما عزیزان:

مریم
ساعت9:39---25 ارديبهشت 1392
سلام عزیزم.حتما لینکم کنی ها یادت نره

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

پيوندها
  • اون بالا ها
  • تبادل لینک
  • ساعت رومیزی ایینه ای
  • رقص نور لیزری موزیک

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اون بالا بالا ها و آدرس زهراگلی.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 20185
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی